به نام خدا
با سلام و ارزوی تندرستی و شادی برای تمامی دوستان .صبح جمعه مورخه ی ۲۹/۰۹/۹۲ ساعت ۷ صبح علی الطلوع در فلکه ی معلم تعداد ۱۷ نفراز دوستان اذرخشی گرد هم آمدیم .وطبق معمول برنامه ها چند تن ازآقایان محترم گروه بسیار زحمت کشیده و دوچرخه ها را سوار باربند کردند و بسیار فنی و محکم بستند و با راهی شدن به سمت پل فساءبرنامه آغاز شد.

حدود یک ساعتی از حرکت گذشته بود که برای خرید صبحانه توقف کوتاهی کردیم و بعد از خرید دوباره راهی مقصد شدیم و صبحانه داخل مینی بوس صرف شد. فضای شاد و پر از خنده و شوخی خوشمزگی صبحانه را دوچندان کرده بود . بعد از طی مسیر حدود ساعت ۱۰به گردنه ی کوارکه محل موردنظر سرپرست گروه برای شروع رکابزنی بود ،رسیدیم. و دوچرخه ها هم مانند خودمان پیدا شدند(با کمک بچه های گروه)و به جز یک نفر از دوستان که در ماشین ما را همراهی میکرد(به دلیل صدمه دیدگی) بقیه سوار بر دوچرخه ها مسیر رکابزنی به سمت سد سلمان فارسی را استارت زدند. در طول مسیر از گردنه و تونل عبور کردیم و بعد از پیمودن مسیری سر دوراهی فیروز آباد-میمند اندکی برای استراحت توقف کردیم که محل فروش محصولات روستاییان بود ومیتوان گفت مکان خوشمزه ای بود .دوستان مقداری بخورک (الوک-بادام کوهی)،نار دونه و انجیر خریدند و همگی نوش جان کردیم و باز مسیر را به سمت میمند ادامه دادیم. جاده سربالایی های و گردنه های عالی و سرپایینی های عالی تری داشت و دوستان با انرژی رکاب می زدند. در مسیر میمند و شهر میمند گروه اندکی از اهالی محترم کمی تا قسمتی اذیتمان کردند و در کل برخورد جالبی با دوچرخه سواران نداشتند. حدود ساعت ۱ وارد شهر میمند شدیم و بعد از تهیه غذا در بوستان شقایق برای صرف نهار و استراحت توقف کردیم .حدود ساعت ۱وسی دقیقه نهاری خوشمزه با چاشنی شوخی و شیطنت دوستان صرف شد و بعد از استراحت بسیار کوتاهی ساعت۳ دوباره راهی منطقه سیمکان شدیم بعد از نهار تا مقصد چند تن از دوچرخه سوران که تعدادشان از یک نفر شروع شد وبه ۶ نفر رسید به جمع ماشین سواران پیوستند (به دلایلی از جمله خستگی ،نقش زمین شدن،پنچر شدن دوچرخه و وجود گردنه ها و سربالایی سخت)، بقیه دوستان تا مقصد رکاب زدند. هر چه به تعداد دوستان سوار بر مینی بوس اضافه میشد سرعت گروه رکاب زن افزوده می شد درطول مسیراز روستای کوشک سرتنگ عبور کردیم و وارد روستای یرگ شدیم (سد سلمان فارسی در انتهای روستای یرگ واقع شده) ونهایتا ساعت ۵:۳۰ به سد بسیار زیبای سلمان فارسی رسیدیم نا گفته نماند که سد سلمان فارسی بزرگترین سداستان فارس و پنجمین سد بتونی قوسی در ایران است. هوا تقریبا رو به تاریکی بود همین مساله زیبایی منطقه را دوچندان کرده بود. بدون فوت وقت دوستان دست به دوربین شدند و عکس های زیبایی خلق شد. گشت کوچکی در طبیعت منطقه زدیم واز دیدن مناظر زیبا لذت بردیم و عزم برگشت کردیم. دوباره و چند باره چند نفر از دوستان سوار کردن دوچرخه ها را به عهده گرفتند و هوا کمی تا قسمتی سرد بود و خانم ها به داخل مینی بوس پناه بردند. درنهایت به سمت شیراز راهی شدیم. مقداری از راه را سپری کرده بودیم که مینی بوس دچار یک مشکل فنی بسیار جزیی شد و مجبور به توقف و تعمیر ماشین شدیم. در طول مدت تعمیر ماشین دوستان داخل مینی بوس شادی هایشان را با هم قسمت کردند (تنقلات داخل کوله پشتی ها) و با شیرین کاری و هر از گاهی بحث های علمی زمان به سرعت سپری شد. تعمیر ماشین تمام شد و دوباره به سمت شیراز حرکت کردیم. حدود ساعت ۳۰ دقیقه بامداد وارد شیراز شدیم. تعدادی از بچه ها در خیابان بعثت پیاده شدند و چند نفر در فلکه ی معلم و تعدادی به سمت بالاشهر (گلستان و بزین ) راهی شدند. و اینگونه برنامه خاتمه پیدا کرد. دراین برنامه دوستان حدود ۹۵ کیلومتر رکاب زدند و جزء نادر برنامه هایی بودکه دوستان دور هم شام صرف نکردند و با وجود خستگی و گرسنگی در اتمام برنامه ولی بسیار بسیار خوش گذشته بود. فقط تکلیف هندوانه نسبتا درشتی که از اول برنامه تا اخر ما را همراهی کرد مشخص نشد! و جا داره بگم دوستانی که برای برگزاری برنامه زحمت کشیدند از جمله سرپرست گروه جناب آقای حسنپور ،راننده بسیار باحوصله و پر انرژی، اقایانی که از شروع تا خاتمه برنامه مسولیت سوار کردن و پیاده کردن دوچرخه ها را بر عهده گرفتن و دوستان پر انرژی رکاب زن همگی و همگی ای ول و دست مریزاد دارن .
روزگارتان شیرین ،شادی هایتان افزون
«با تشکر از سرکار خانم مهدی زاده جهت نگارش گزارش و جناب آقای حسنپور جهت تهیه تصاویر برنامه»

نمای از کوره تهیه ذغال
